عیسی کلانتری، وزیر سابق کشاورزی و دبیرکل فعلی تشکل خانهکشاورز شاید برای بسیاری از فعالان بخش کشاورزی نامی آشنا باشد، ولی نظر به اینکه از زمان زمامداریش در وزارت کشاورزی حدود ۱۰ سال میگذرد، شاید نسل فعلی و مخصوصا دانشجویان رشتههای کشاورزی، با وی و عقایدش به طور کامل آشنا نباشند. برآن شدیم تا مصاحبهای با وی در محل خانهکشاورز تشکیل دهیم و از سوابق و نقطه نظراتش راجع به مسایل روز آگاه شویم. محور سوالات، پیرامون معرفی خانهکشاورز، هدفمندی یارانهها و تأثیرات آن بر بخش کشاورزی، بخش کشاورزی در برنامهی پنجم توسعه، تأثیر عدم ارایهی به موقع لایحهی بودجه به مجلس بر اعتبارات اعطایی به بخش کشاورزی و دیگر مسایل روز کشاورزی بودند.
آقای دکتر یک مشکلی که در حال حاضر در دانشگاه ما وجود دارد، این است که دانشجویان فعلی با نام و نشان و عملکرد جنابعالی آشنا نیستند. پس از جنابعالی خواهشمندم یک خلاصه کلی از فعالیتها و سوابق خود بگویید و بفرمایید در حال حاضر در کجا مشغول هستید؟ بنده از سال ۱۳۶۰ که از آمریکا آمدم در بخش کشاورزی مشغول به کار شدم و الان هم هستم. در حال حاضر دبیرکل خانهکشاورز و مدیر گروه پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش کشاورزی هستم. قبل از اینکه دبیرکل خانه کشاورز شوم، حدود ۱۳ سال وزیر کشاورزی بودم و قبل از آن رئیس سازمان تحقیقات کشاورزی و همزمان رئیس تحقیقات اصلاح بذر بودم و همینطور مدیر عامل کشت و صنعت مغان.
خانهکشاورزی که در حال حاضر در آن فعالیت میکنید چه نوع تشکلی است؟ اهداف کلی آن چیست؟ برخی منتقدان معتقدند خانهکشاورز یک نهاد دولتی است و حرف دولت را در برخی موارد میزند. به عنوان مثال سکوت خانهکشاورز در اعتراض دامداران به پایین بودن قیمت شیر را بیان میدارند و این مورد را نشانه دولتی بودن این تشکل میدانند. البته خانهکشاورز تنها تشکل صددرصد غیروابسته به دولت در بخش کشاورزی است. حتی یک ریال از دولت کمک نگرفته است. بقیه تشکلها ممکن است در قالبهای مختلف از دولت کمک بگیرند ولی ما عمدا هم حتی در دولت آقای خاتمی هیچ کمکی از دولت نگرفتیم. درحالیکه آقای خاتمی به دلیل اینکه به دنبال توسعهی تشکلهای غیردولتی و جامعه مدنی بود، از توسعه همچین تشکلهایی استقبال میکرد. ولی ما هیچ وقت کمک نگرفتیم علی رغم اینکه ایشان علاقمند به کمک بودند. ما هیچ وابستگی به دولت نداشتیم ولی عدم وابستگی به دولت دلیل نمیشود که یک تشکل همیشه در مقابل دولت قرار بگیرد. موارد زیادی هست که شاید سیاستهای دولت صحیح است و مردم انتظارات بیش از حد از دولتها دارند و میخواهند که کاستیهای خودشان را دولتها به قیمت پرداخت هزینهها توسط سایر اقشار، تقبل کنند. اینکه شما میگویید زمانی ما در سیاست مقابل افزایش قیمت شیر بودیم باید متذکر شوم ما مخالف نبودیم ولی موافق هم نبودیم. برای اینکه میدانستیم بهرهوریها در این وسط گم شده است. هزینههای تمام شده را باید کاهش بدهند تا اینکه قیمت را افزایش بدهند. بهرهوری را باید بالا ببرند تا هزینهی اضافی بر جامعه تحمیل نشود و از گسترش سوءتغذیه جلوگیری کنند. ما اعتقاد به اقتصاد رقابتی داریم در صورتیکه زمینههایش فراهم گشته و سرمایهگذاری صورت گیرد. من وقتی وزیر کشاورزی بودم شاید در بیش از ۹۰% محصولات تولیدی با قیمتهای جهانی، با دلار روز، رقابت میکردیم. ولی الان حتی ۱۰% محصولات تولیدی ما نمیتوانند در بازارهای جهانی رقابت کنند. علیرغم اینکه در آن موقع کمکهای بینالمللی برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان برای کشورهای پیشرفته بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار بود که الان به ۱۰۰ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده، ولی متأسفانه مزیتهای تولیدمان را از دست دادهایم. به خاطر سیاستهای غلطی که دولتها در ۱۲-۱۰ سال گذشته پیش گرفتهاند به جای افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای تولید، بهرهوری کاهش و هزینه تولید افزایش پیدا کرده است. طوری شده که الان به جز چند محصول مثل خرما و پسته، در سطح جهانی حرفی برای گفتن نداریم. از بعد اقتصادی بخواهید کار را بررسی کنید، میبینید که، در بخش کشاورزی که امروز همه چیز از خارج وارد میشود و ارزانتر از قیمتهای تولید داخل به مردم عرضه میشود. از گوشت و پنیر و گردو و بادام گرفته تا پسته و سیر و پرتغال و مرکبات و سیب و گلابی وغیره. یعنی شما محصولی را نمییابید که تولید خارج باشد و در داخل، بازاری نداشته باشد. به خاطر اینکه قیمتهای تولیدی آنها پایینتر است. عملا یعنی اینکه صادرات شما تعطیل شده است. و این نشان میدهد که شما نمیتوانید در مقابل واردات رقابت کنید. حتی در بازار داخل. وارداتی که یک زمانی بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار به آن مالیات میدادند و الان رسیده به کمتر از ۱۰۰ میلیارد دلار. یعنی ما قاعدتا باید انتظار این را میداشتیم که قدرت رقابتمان بیشتر بشود. ولی این قدرت را از دست دادهایم. خانهکشاورز هم برای همین و برای دفاع از منافع ملی و بخش کشاورزی و منافع کشاورزان به وجود آمده است. ببینید ما به دنبال این نیستیم که تولید در کشور به هر قیمتی اتفاق بیفتد این یعنی هدر دادن منابع ملی، امکانات، استعدادهای کشور. ما مخالف تولید به هر قیمتی در داخل کشوریم. کشور ما مگر چه کم دارد از آمریکا یا افغانستان، استرالیا یا بنگلادش، فرانسه یا زیمباوه، ترکیه یا اندونزی، مصر یا آفریقای جنوبی. شما الان نمیتوانید با هیچ کشوری رقابت کنید. یعنی ضعف بخش کشاورزی را از دیدگاه کلان اقتصادی نگاه کنید. مخصوصا شماها که دانشجوی اقتصاد کشاورزی هستید. وقتی در هیچ کالایی نمیتوانیم رقابت کنیم، یعنی این بخش مریض است. رو به موت است. مرگ، این بخش را فرا گرفته است. این بخش با این سیاستها زنده نمیشود و با هیچ کشوری نمیتواند رقابت کند. چه با کشوری که ۷۰هزار دلار تولید ناخالص سرانه دارد، چه کشوری که تولید ناخالص سرانه ۷۰۰ دلاری دارد. ما که مدعی هستیم هفتهزار دلار تولید سرانهمان هست، با هیچ کشوری نمیتوانیم رقابت کنیم. بالاخره این بخش نشان میدهد که پوسیده است، مریض است و در حال مرگ. این بخش باید زنده شود. راه زندهکردن بخش کشاورزی افزایش قیمتها نیست. راه زندهکردن بخش، شفای این بیماری است که در سرمایهگذاری نهفته است. بخشی که از سرمایهگذاری خالی شده است. شما مثلا ۵/۸ میلیون هکتار زمین آبی، ۵/۶ میلیون هکتار زراعت دیم و نیز ۵/۴ میلیون بهرهبردار دارید. این نشان میدهد که بخش مریض است و تولیدش اقتصادی نخواهد بود. و ما به دنبال این مسائل بخش کشاورزی هستیم. در عین حالی که از منافع کشاورزان و از حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی آنها، طبق ماده ۵ اساسنامه باید دفاع کنیم. و در عین حال، باید ببینیم که سیاستهای حکومت در مورد بخش کشاورزی اصلاح شود. این سیاستهایی که اعمال میشود منجر به اصلاح بخش نخواهد شد. این سیاستها، سیاستهایی هستند که به خصوص با هدفمندسازی یارانهها و بدون توجه به اصلاح زیربناها، مرگ بخش را به سرعت جلو میاندازد. سیاستهای هدفمندسازی یارانهها، بدون توجه به اصلاح زیرساختها، بخش را غیراقتصادی میکند.
آقای دکتر در حال حاضر بحث ما راجع به خانهکشاورز است. لطفا بفرمایید اهداف کلی خانه کشاورز چیست؟ به دلیل مسائل فوق خانه کشاورز به وجود آمده چون کشاورزان سخنگوی واحدی، به عنوان بخش خصوصی، نداشتند. وزیر جهاد کشاورزی سخنگوی دولت در بخش کشاورزی است. وزارت جهاد کشاورزی موظف است سیاستهای دولت را اجرا نماید. حالا این سیاستها ممکن است به سود بخش باشد یا به ضرر آن. سیاستهایی که وزارت کشاورزی دنبال میکند، سیاستهایی هستند که دولت دارد و قوانینی است که تصویب شده و باید اجرا شوند. این سیاستها و قوانین ممکن است در مواقعی در تضاد با منافع کشاورزان در بخش باشد. خانهکشاورز در چنین مواقعی موظف است که صدایش را بلند کند و صدای کشاورزان را بیان دارد. ولی متأسفانه به دلیل اینکه اکثر کشاورزان ما جزو قشر کم سواد و روستایی هستند، مسائل اقتصاد کلان را ممکن است کمتر درک کنند، در نتیجه با مسائل و منافع ملی ممکن است کمتر آشنا بوده و دنبال منافع و مسایل شخصی زودگذرشان باشند و آن مسائل زودگذر و سریعالوصول در بسیاری مواقع در تضاد با منافع بلندمدت بخش است. افزایش قیمتهای تولید در شرایط تورمزا نه تنها کمکی به کشاورز نمیکند، بلکه مرگش را زودرستر میکند. بایستی این سرمایهای که میخواهد به جیب کشاورز ورود پیدا کند، صرف ساختن زیربناهای کشاورزی شود که هم تورمزا نباشد و تولید و بهرهوری را افزایش دهد. در این مواقع کشاورزان منافع خود را به احتمال ۹۹% تشخیص نمیدهند و ممکن است دولت هم به بیراهه برود. ما تشکلی هستیم که خود کشاورزان انتخاب کردهاند، نه اینکه از بالا انتخاب شده باشیم و درون این تشکل کارشناسان بسیار زبدهای هستند. در شورای مرکزی که رکن اصلی است و همینطور هیئت رئیسه. و همانطور که اشاره کردم آنها موظفند منافع بلندمدت کشاورزان را ببینند و از آنها دفاع کنند. اینکه دامداران یا مرغداران یا در مواقعی برنجکاران میگویند که ما از افزایش قیمت دفاع نکردیم، این کار ما در راستای منافع خودشان بوده است. در راستای منافعی که خودشان ممکن است نبینند و خانهکشاورز متوجه میشود. در مواقعی بوده است که خودشان معترض نبودهاند و ما بودهایم و منافع آنها را دنبال کرده و قوانین و مقررات را اصلاح نمودهایم. وظیفه ما در خانهکشاورز اینهاست. ما نه کود توزیع میکنیم نه پول و نه مسائل آموزش و ترویج را انجام میدهیم. اینها وظایف دولت است. ما به موازات دولت کار نمیکنیم. ما در مقابل اجحاف حق کشاورزان توسط دولت و در مقابل اجحاف حق کشاورزان توسط ملت، وظایف خودمان را انجام میدهیم.
علت عدم توسعه خانهکشاورز در تمامی نقاط کشور چه میتواند باشد؟ به عنوان مثال در استان اصفهان خانهکشاورز شعبهای ندارد. استان اصفهان تنها استانی بود که ما فعالیت نداشتیم به خاطر اینکه اصفهانیهای عزیز ما از اول که آمدند حق وتو میخواستند! مثل شورای امنیت سازمان ملل! میگفتند ما نژاد برتریم، به ما حق وتو بدهید! ما ۶، ۷ جلسه با نمایندگان استان اصفهان جلسه داشتیم. شرط ایجاد خانهکشاورز در استان اصفهان این بود که آنها از ما حق وتو میخواستند (باخنده). ما از احداث این تشکل در اصفهان منصرف شدیم و تا به حال هم دفتری در این استان نداشتهایم. گرچه دو نفر از مؤسسین خانهکشاورز مرحوم آقای حیدری و آقای مولایی از استان اصفهان بودند. ولی بعدا که نمایندگان آنها چند جلسه آمدند تهران و ما هم چندین بار رفتیم اصفهان، به تفاهم نرسیدیم. فکر میکردند اینجا جایی است که پول زیادی توزیع خواهند کرد و به همین دلیل انرژیمان را در اصفهان هدر ندادیم!
استدلالی که برخی از منتقدان میآورند این است که عموما تشکلهای خصوصی حامی هر بخش، از پایین تشکیل میشوند و با رأی مردم. مسئولین تشکل به صورت کاملا دموکراتیک تعیین میشوند و منتقدان یکی از علل مخالفتشان با خانهکشاورز را اساسنامه آن میدانند. اتفاقا در اساسنامهی ما آمده است که خانهکشاورز باید از پایین تشکیل شود. این تشکل، تشکلی از بالا به پایین نیست. انتخابات ما از دهستانها شروع میشود، سپس شهرستانها و استانها.
انتخابات خانهکشاورز چند سال یکبار برگزار میشود؟ الان ۴ سال یکبار است. قبلا هر سه سال بود که اساسنامه را اصلاح کردیم.
دبیرکل هم با رأی اعضا انتخاب میشود؟ بله، دبیرکل با رأی شورای مرکزی انتخاب میشود. شورای مرکزی هم خود استانها انتخاب میکنند. شورای مرکزی ما ۸۰ نفر است که ۵۵ نفر آنرا استانها انتخاب میکنند و بسته به بزرگی و کوچکی بخش کشاورزی در آن استان حق رأی دارند. بعضیها ۲ نماینده دارند و بعضی ها ۳ تا. و ۱۵ نفر، به انتخاب ۵۵ نفر منتخب استان ها، از مدیران عامل و رؤسای هیئتمدیرهی استان ها انتخاب میشوند. ۱۰ نفر هم کارشناس، آن ۷۰ نفر انتخاب میکنند. کارشناسی که به مسائل اقتصادی، حقوقی و فنی کشاورزی و بینالمللی اشراف داشته باشد. چون ما نخواستیم آن مشکلی که خانهکارگر داشت گریبانگیر ما هم شود. این ۱۰ نفر کارشناس در مواقع زیادی بازدارنده مواردی هستند که در آن منتخبین بر خلاف علم حقوق، اقتصاد یا مسائل بین المللی تصمیم میگیرند. با بیان علمی و فنی بر کار شورای مرکزی نظارت میکنند که تصمیمات بر تضاد و منافع ملی نباشد یا در تضاد با منافع بلندمدت خود کشاورز نباشد. این ۸۰ نفر که انتخاب شدند از بین خودشان دبیرکل را انتخاب میکنند و سپس هیئت رئیسه و بازرسان.
نکته دیگری که منتقدین در استان اصفهان بیان میدارند این است که انجمن حمایت از کشاورزان استان اصفهان قدمت زیادی دارد و این نشان میدهد که تشکلها، مخصوصا در بخش کشاورزی، در این استان ریشهدار هستند و این طور نیست که کار تشکلی و جمعی در این استان تعریف نشده باشد. آنها ایرادات را متوجه خانهکشاورز میدانند و میگویند دبیران خانهکشاورز در استانها به آن معنی قدرت تصمیمگیری ندارند و تمرکز قدرت در دفتر مرکزی وجود دارد. همانطوری که گفتم استان اصفهان تشکلهای استانی زیادی دارد. ولی این تشکلها را حاضر نیستند در سطح ملی مطرح کنند. شاید به دلیل سابقه تاریخی بیشتری که در تشکلها دارند، به دنبال حق وتو بودند. در خانهکشاورز هر کدام از ۸۰ نفر، ۱ رأی دارند. آن کسی که از استان ایلام یا کردستان میآید با کسی که از استان اصفهان میآید برابر است. ولی آنها حاضر به پذیرش این برابری نبودند. ما مشکلی نداریم و چندبار تلاش به مذاکره کردیم، با این شرط که مثل بقیه خواهند بود. نژاد برتر نداریم، در صورتیکه که اینها مدعی برتری هستند! و ما هم اتفاقا تمرکز قدرت نداریم. وقتی شورای ما۸۰ نفر است، شورا تصمیم میگیرد و دبیرکل حالت اجرایی دارد و مجری تصمیمات شوراست. هیئترئیسه را خودشان انتخاب میکنند (سالی یکبار)، دبیرکل را نیز سالی یکبار شورای مرکزی انتخاب میکند و شورای مرکزی هم در حال حاضر ۴ سال یکبار توسط اعضای استانها انتخاب میشود.
آقای دکتر راجع به تشکل جوانان خانه کشاورز توضیح دهید. شاخه جوانان خانه کشاورز یکی از زیربخشهای تشکیلات است که در هر استان زیرنظر دبیرخانه کشاورز هر استان برای عضویت کشاورزان جوان تشکیل میشود. در هر استان با توجه به پتانسیل آن استان جوانان خانه کشاورز یا زنان خانه کشاورز تشکیل میشود.